عنوان گویای همه چیزهXD(نویسنده میخوایم)
بعد از خواندن قوانین نویسندگان به گفتمان مراجعه نمایید
وای.پی برگشته و زنده اممممممممممم آرهههههههههههه
خب یه چند تا ترفند کوچیک ریاضی بهتون میگم اگر استقبال کنید بیشتر هم براتون میذارم^^
ضرب اعداد در یازده
ساده ترین ترفندیه که یاد میگیرید!مثلا ما میخوایم عدد 32 رو در 11 ضرب کنیم.فقط کافیه عدد 3 و 2 رو جمع کنید و بینشون بذارید:
11*32=
3+2=5
11*32=352
حالا یه چند تا تمرین:
11*45
11*40
11*35
ترفند بعدی:
میخواید اعداد زوج رو در پنج ضرب کنید؟ساده اس کافیه اونا رو بر 2 تقسیم کنید و بوم!یه صفرم بذارید جلوش خالی نمونه!:
88*5=
88/2=44
5*88=440
و اگه عدد فرد بود فقط ممیز رو بردارید:
89*5=
89/2=44.5
89*5=445
تمرین:
22*5=
48*5=
67*5=
65*5=
ایا میخواهید یک عدد با یکان پنج را به توان دو برسانید؟نگران نباشید!عدد اول از سمت چپ رو در نظر بگیرید و یک عدد بزرگترش رو در خودش ضرب کنید و تهشم یه 25 بذارید!
مرحله ی اول:
25 به توان دو
عدد دو رو بردارید
مرحله ی دوم:
عدد دو رو در سه(عدد بعدیش) ضرب کنید!
2*3=6
مرحله ی سوم:
اول شیش رو بذارید بعد از شیش هم یه بیست و پنج
625
و تمام!
تمرین:
75 به توان دو
35 به توان دو
55 به توان دو
خوشتون اومد؟چقدر به نظرتون کاربردی ان؟بازم بذارم؟:>
سلام به شما
بعد از مدت زیادی بی فعالیتی که به دلیل بی حالی و افسردگی موقت بود برگشتم و خوشحالم بگم اولین پارت از داستانم رو اوردم.فقط تاکید میکنم
این داستان حاوی مقدار زیادی اسپویل از بازی آندرتیله!اگه بازی نکردید اول بازی کنید و بعد این داستان رو بخونید!
حالا چند تا توضیح که گفتم بهتره بگم:
سیو:همون فایل سیو دیگه...اطلاعات کسی که توی بازی روح اراده رو داره توش ثبت شده و همینطور با پاک شدنش حافظه ی همه پاک میشه(به جز:فلاوی/گل توی عکس بالا/،سنس،کارا)
ریست:بازگردانی-پاک کردن تمام سیو های بازی و دوباره شروع کردن
روح اراده:یه روح که قابلیت دستکاری سیو ها رو داره و اگه بمیره دوباره برمیگرده
خب دیگه توضیح کافیه این پارت از زبان سوم شخص هست
برید ادامه و بخونید و نظرتونو بگید
سلام به شما
اومدم با یه چند تا جمله...دیالوگ طور یا چیزی شبیه اینا
از خودمن و از جایی نیوردم
من یاد گرفتم احمق ترینم چون بخشیدن رو بلد بودم
میدونی...شاید بد نباشه که عینک خوشبینی بیش از حد رو برداری و به اطراف نگاه کنی.
رویا هامو به زنجیر کشیدی و ارزو هامو سوزوندی...تا توسط خودم کشته نشی آروم نمیشم!
هر وقت خواستی گریه کنی بودم ولی تا حالا توی شادیت بهم فکر کردی؟
بیخیال من خوبم...ولی میشه بشنوی و باور نکنی؟
عمیقا حس تنهایی دارم و حس ترس از "به اندازه ی کافی خوب نبودن" توی وجودم رخنه کرده
مردم ترسناکن...اونا...شبیه هیولان...نه وایسا...شاید من اونی ام که مثل هیولاست!
ممنون میشم نظرتون رو بگید
به نظرتون چقدر حقیقت دارن؟
سلام به شما
اومدم با روش ساخت زبان رمزی برای خودتون که هر جا خواستید میتونید استفاده کنید.
خب اول یه زبان رو در نظر بگیرید که قراره رمزیش بکنید من که فارسی رو انتخاب کردم.(زبانم پاره ی تنم:|)
حالا تمام حروف رو بنویسید و برای هر حرف علامت اختصاصی بذارید مثلا حرف ک میشه _
و میم میشه *
پس کمک میشه _*_(نمیدونم چرا کمک اومد به ذهنم)
ولی حتما اون ورقه رو نگه دارید توی ترجمه به مشکل نخوریدXD
_ا*نت یادتون نرهXD
سلام به شما این پست یکم عجیب و غریبه ولی به هر حال نوشته شده
این پست بر خلاف قبلیا...قرار نیست که تک پارتی یا ترجمه ی آهنگ باشه بلکه یه سرگذشت از منه.دختری که عاشق نوشتنه...
یادم نمیاد چطور ولی وبلاگ های دیگران رو دیدم(وب کارتون لند،آریسا ساما(تک قلمرو) و واندا (وبلاگ دنیای پونی و تیتان ها)) و خیلی خوشم اومد و منم تصمیم گرفتم وب خودم رو داشته باشم و اسم مستعار خودم!نتیجه اش شد اسمی به نام میس کوکی(بله من میس کوکی ام) و وبی به اسم دنیای رنگی رنگی که در سوم شهریور نود و نه تاسیس شد
و من شروع کردم...اونجا بود که وبلاگ نویسی شروع شد و شروع کردم اما یهو اون شوق خوابید و رفت و به هر دلیلی که بود نوشتن متوقف شد..ولی اینبار بعد وبلاگ عوض شد و اسم تغییر کرد و اسمم رو گذاشتم کلارا کیتسونه(clara kitsune) و کلارا خلق شد و به همراهش یه وبلاگ دیگه به اسم کلارا کیتسونه-Clara Kitsune خلق شد اما دووم نیورد...و بعدش نوبت یکی دیگه بود:سرزمین روشنایی و تاریکی که اون هم نتونست پایدار بمونه...
و توجهم به آپارات جذب شد و میکس ساختم و با اسم کلارا کیتسونه منتشر میکردم و تصمیم گرفتم برم بلاگیکس و...بعد یهو دوباره سرد شدم...حسی که بهم میگفت اپارات بهتره بهم غلبه کرد و وبلاگ همونطوری موند اما آپارات اذیت کننده بود...هیتر،کپی کار، بی حمایتی...و حالا اون کلارا..درست جلوی شماست با تغییرات زیادش
میس کوکی کلارا کیتسونه یا وای.پی
من هنوز زنده ام هنوز اینجام و میخوام فراموش نکنین که وجود داشتم!
حالا من چهارده سالمه و سه چهار سال از اولین باری که اومدم میگذره...اره من همون دخترم
یاد گرفتم هر جایی برم بلاگفا خونه ی منه!هر جایی!آپارات ویرگول بلاگیکس نماشا یوتیوب و کلا هر جایی...من خونه ام رو ترک نمیکنم!قول دادم ترک نکنم و نمیکنم!
توی ادامه ی مطلب هم یه سری چیز میز راجب خودم گفتم که فقط به بعضیا رمز میدم(کسایی که بشناسم) و اونا میتونن بیان گفتینو تا بدونن اما به هیچ وجه به کسی اینا رو نگید به هیچ وجه به هیچ وجه!
خونه ی عزیزم...هر چقدر ترکت کنم دوباره به سمتت برمیگردم:)
بله بله اینم از یه تک پارتی دگر
که اسمشم معلومه...
ووووو
یه نکته ی مهم اینه که این چیزی که میخونید بعد از اتفاقات داستانم رخ میده.
پپپپپپپپپپپپپپپپپپپسسسسسسسسسسسسس
بله اینو همینطوری نوشتم و خوشحالم بگم اسپویل ندارهXD
شایدم داره...نمیدونم:>
بفرمایید ادامه^-^
بعد از خوندنش ممنون میشم نظرتونو بگید:>
نکته:این پارت اصلاااااا شیپ نداره!کلا داستانم شیپ نداره:>
اینم یه ارت از دیزاین سنس چنجر
توی داستانم هم حضور داره که اونو هم میذارم
و اینکه چند تا نکته داره تصویر یعنی تفاوت هایی نسبت به سنس کلاسیک داره.
1-به غیر از شالش یه گل سفید و آبی داره(اینو قبلا دیدید)
2-قدرت های بقیه ی شخصیت ها رو داره(فلاوی-توریل-آنداین-کارا)
3-چشماش بنفشه
نظرتون چیه؟دیزاینش چطوره؟ @_@
کامنت یادتون نره^-^
و اینم معرفی چارا یا کارا
حالا خودتون قضاوت کنیدXD
نام:چارا یا کارا
سن و جنسیت:نامعلوم
علایق:شکلات
کارا به عنوان اولین انسان افتاده شده در آندرگروند یا زیرزمین یاد میشه.درست مثل فریسک جنسیتش نامعلومه.اون به عنوان کسی که قتل عام رو شروع میکنه معروفه.وقتی همه ی هیولا ها رو بکشید بهتون پیشنهاد پاک کردن دنیا رو بهتون میده و در اخر این شما نیستید که کنترل میکنید و کنترل بازی رو به دست میگیره:)
کارا دوست ارزیل یعنی پسر توریل و آزگور بوده.شکلات رو دوست داره و استایلی درست شبیه ازریل داره.سبز و زرد میپوشه و فوق العاده وحشیه.برای رسیدن به پایان بد باید همه رو بکشید تا چارا رو ببینید.روح اون یا تنفره یا اراده(نمیدونم دقیق)
ببخشید اطلاعات زیادی ازش پیدا نکردم:(
به شخصه خوشم نمیاد ازش چون همه رو میکشه.نظرتون چیه؟
کامنت یادت نره^_^
یه چند تا ارت زیره میگه کشیدم گفتم بذارم اینجا
